مایسامایسا، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره

بهانه ای برای زندگی

شروع یک دوره ی تازه

بچه ها خیلی زود بزرگ میشن. زودتر از اونی که فکرشو بکنیم. انگار همین دیروز بود که در فکر ورود یه فرشته به زندگیمون بودیم و الان دقیقا 5 ماه از زندگی سه نفرمون میگذره. مثلا شما دیگه میتونی کاملا دستت رو برای چیزی که میخوای دراز کنی و بگیریش و این نشون دهنده ی بزرگ شدنته.                                  5 ماهگیت مبارک نفس مامان                                      دختر نازنینم از امروز وارد یه دوره ی جدید تو زندگیش شده و میتونه غذا خوردن رو ش...
25 آذر 1394

برف میباره...

دخترک همیشه خندان من، سلام امروز یعنی دوشنبه 16 آذر، اولین برف سال 94 بارید و تو اولین بلورهای سفید زمستانی رو دیدی. همینطور برای اولین بار تونستی به تنهایی شیشه شیرت رو خودت دست بگیری و قدّومه ای رو که برات درست کرده بودم با لذت بخوری.  امروز که داشتیم با همدیگه از پشت پنجره های یخ زده ی اتاقمون بیرون رو نگاه می کردیم، یاد خیلی چیزها افتادم. نمیدونم قبلا هم گفتم بهت یا نه، اما زمستون و برف برای من یادآور خاطره های خیلی قشنگیه. من تو زمستون به دنیا اومدم، تو زمستون عاشق شدم، تو زمستون و تو یه روز خیلی سرد برفی پا به خونه ی عشقمون گذاشتم و اولین ضزبه های نازنین دخترم رو تو زمستون حس کردم. نمیدونم دیگه چه اتفاقای خوب دیگه ای قر...
17 آذر 1394

آلبوم چهارماهگی

                                                     سلام به گل دختری، خیلی خیلی شیطون شدی مامانی. منم دیوونه ی این شیطونیاتم. همش دوست دارم گازت بزنم از بس خوشمزه ای. پنج شنبه 12 آذر 94، برای اولین بار خودت رو سمت بغل دایی محمد هل دادی تا بری بغلش. تو ادامه ی مطلب عکسهای این مدت رو گذاشتم. برو ببین   ... ...
10 آذر 1394
1